بسم الله الرحمن الرحیم - مقاله ی مهدی قاسمی بخش اول
کتاب دین شناسی ، اثر آقای جوادی آملی ، ص 66 :
" اوّلا کشف گوهر و صدف دین از راه بررسی ذاتیات و عرضیات دین مورد تامل است.
ثانیا برفرض صحت ، این راه دارای اشکالاتی است که برخی از آنها را ذکر می کنیم :
1- تفکیک ذاتیات دین از عرضیات ، ناگزیر معیار می طلبد و آن معیار، یا از بیرون دین تعیین می شود یا از درون دین . در صورت یکم ، به ناچار آن معیار به پیش فرض های تفکیک کننده مستند است که در این حالت ، هرکس می تواند بر اساس سلیقه ی خود ، اموری را ذاتی دین یا عرضی آن بداند ، چنان که گوینده ی نظریه ی مورد بحث در یک نوشتار { مجلّه ی کیان ش 42 صص 15 و 20 } فقه را ، هم از عرضیات دین می داند و هم از مصادیق ذاتیات دین . اما در صورت دوم باید گفت که هیچ دینی چنین تفکیکی را نمی پذیرد ، بلکه هر دینی همه ی محتوای خود را ذاتی آن می داند .
2- در این نظریه ، میان ذاتی دین و مقصود بالذات آن ، و عرضی دین و مقصود بالعرض آن خلط شده است ، یعنی تفسیر غایت اصلی دین به این که " انسان بنده ی خداست ، نه خدا" یا "سعادت اخروی و آبادانی آخرت را چگونه باید تامین کرد" بیان مقصود بالذات دین است ، نه ذاتی دین ؛ زیرا مقصود بالذات دین اینست که انسان بیابد که بنده ی خداست و از راه بندگی خدا آخرت خویشتن را آباد کند ؛ چنان که مقصود بالعرض دین آن است که پیام هایی را برای تنظیم زندگی دنیوی و سامان بخشیدن به آن در اختیار انسان قرار دهد.
3- در نظریه ی مورد بحث ، اموری عرضی دین شمرده شده است که خارج از دین ، بلکه متضاد با آن است ؛ زیرا اموری همچون جعل ، وضع ،بدعت و تحریف ، با دین بیگانه است ؛ نه این که عرضی دین باشد ؛ بلکه این امور به دست افراد مغرض یا جاهل در طول تاریخ بر دین تحمیل شده و دین را از ناب بودن خارج کرده است .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ :